توسط انتشارات فرهنگ معاصر؛

فروغ زندگی به چاپ دوم رسید

فروغ زندگی به چاپ دوم رسید

پرسی بلاگ: رمان فروغ زندگی نوشته اریش ماریا رمارک با ترجمه شکوه آرونی توسط انتشارات فرهنگ معاصر به چاپ دوم رسید.



به گزارش پرسی بلاگ به نقل از مهر، کتاب «فروغ زندگی» نوشته اریش ماریا رمارک با ترجمه شکوه آرونی بتازگی توسط انتشارات فرهنگ معاصر به چاپ دوم رسیده است.
این کتاب با عنوان Spark of life ترجمه شده که اولین بار در سال ۱۹۵۲ منتشر گردید. فروغ زندگی رمانی ضدجنگ است که در آن نویسنده از امید و ناامیدی صحبت می کند.
اریش ماریا رمارک متولد ۲۲ ژوئن ۱۸۹۸ نویسنده مشهور آلمانی بود که عمده شهرتش به خاطر رمان ضد جنگ (در جبهه غرب خبری نیست) است. رمارک بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۹، خانه ای در سوئیس بنا کرد و بر آن بود که حتی موقتی در آن زندگی کند، لکن رژیم نازی کتاب های وی را که ضد جنگ نوشته شده بود، در آلمان توقیف و تابعیت او را لغو کرد؛ وی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۰ از دنیا رفت.
داستان کتاب در یک اردوگاه کار الزامی در آخر جنگ جهانی دوم و در بخشی به نام اردوگاه کوچک اتفاق می افتد. زندانیانی که از شدت ضعف توان کار کردن ندارند، تا آن زمان که مرگ آنها را نجات دهد در این خوابگاه ها زندگی می کردند. این خوابگاه ها پر از اسکلت و پر از تسلیم شدگان است. زندانیانی که دیگر نمی توانند نجات پیدا کنند؛ نه بدین سبب که چیزی برای خوردن ندارند و یا انقدر بیمار هستند که نمی توانند از جایشان تکان بخورند، بلکه بدین سبب که باورشان به نجات یافتن از دست رفته است.
وقتی نیروهای متفقین به شهری که اردوگاه در آن قرار دارد حمله می کنند، اسکلت شماره ۵۰۹ نخستین زندانی در اردوگاه کوچک است که به خودش اجازه می دهد باور کند ممکنست نجات پیدا کند و ما شاهد آخرین تلاش ها و جنگیدن ۵۰۹ برای زنده ماندن هستیم. در حقیقت ۵۰۹ شخصیت اصلی داستان است و خودش ترجیح می دهد ۵۰۹ نامیده شود؛ شماره ای که از جانب اردوگاه به او داده شده. چونکه نام واقعی، زندگی گذشته اش را به عنوان یک انسان آزاد به یادش می آورد.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
۵۰۹ سرش را تکان داد. سیگار. مثل آخرین صبحانه محکوم به مرگ. سیگار مرد محکوم. یک سیگار چه قدر طول می کشید؟ پنج دقیقه؟ اگر آهسته می کشیدی، ده دقیقه؟ یک سوم زمانی که وی در اختیار داشت. خیلی بود. او باید کارهای دیگری انجام می داد. اما چه کاری؟ کارینبود که انجام دهد. ناگهان دهانش از شدت اشتیاق به کشیدن سیگار خشک شد. اما نمی خواست سیگار بکشد. کشیدن سیگار به مفهوم پذیرش شکست بود.
آهسته ولی خشمگین اظهار داشت:
برو پی کارت! با آن سیگار مزخرفت!
به یاد آورد یک دفعه دیگر نیز چنین اشتیاقی را حس کرده بود. این دفعه لازم نبود خیلی فکر کند. سیگار نوی باوئر بود. هنگامی که وبر او و بوخر را حسابی کتک زده بود. باز هم وبر. مثل همیشه. مثل سال ها قبل… نمی خواست به وبر فکر کند. دست کم حالا نه. نگاهی به ساعت انداخت. پنج دقیقه گذشته بود. به آسمان نگاه کرد. شبی شرجی و ملایم بود. از آن شب ها که در آن همه چیز می روید. شبی برای ریشه ها و غنچه ها. بهار. نخستین بهار سرشار از امید. اما چه امیدی، امیدی کم رنگ، مثله شده، تنها شبحی از یکامید، کورسوی طنینی ضعیف از عمیق سالهای مرده، اما تا همین اندازه هم آن قدر بزرگ بود که آدم را منگ می کرد و همه چیز را تغییر می داد. چیزی در درونش به او نهیب زد که نباید به هنکه درباره ی شکست در جنگ چیزی می گفت.»
اریش ماریا رمارک در در کتاب فروغ زندگی در پی آفریدن یک قهرمان یا یک شخصیت بد نیست و به وضوح نشان میدهد در یک جنگ، همه بازنده اند. و نتیجه این می شود که شکنجه گر و شکنجه شده، هر دو روی یک زمین کثیف دراز کشیده و آغشته به اشک، خون، انزجار، بی عدالتی و ناامیدی به هم خیره شده اند و می جنگند تا آخرین نفری باشند که در نهایت می میرند.
چاپ دوم این کتاب در ۵۸۶ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۰ هزار تومان عرضه شده است.


منبع:

1402/01/09
09:09:01
5.0 / 5
364
تگهای خبر: ترجمه , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۴
پرسی بلاگ