گزارش مهر از فرهنگ عمومی پررو پروری

ساختارهایی كه وقاحت و خشونت می زایند، از دورهمی تا گشت ارشاد

ساختارهایی كه وقاحت و خشونت می زایند، از دورهمی تا گشت ارشاد

به گزارش پرسی بلاگ زرنگی و رموز موفقیت در جامعه ایرانی امروز، پیوندی ناگسستنی با پررویی و وقاحت پیدا كرده است؛ امروزه زرنگترین ها، همان پرروترین ها هستند!



خبرگزاری مهر - سرویس فرهنگ:
اول
چندی پیش كلیپی از برنامه - از جهات بسیار، مبتذلِ - «دورهمی» در فضای مجازی منتشر گردید كه حاوی یك گروتسك فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایرانی امروز بود. دو شخصیت داشتند درباره گرفتن وام از بانك صحبت می كردند؛ اولی شخصیتی مبادی آداب بود و مثلا به او می خورد شانیت در مقام یك كارمند اداری یا یك معلم داشته باشد؛ در ابتدای این كلیپ و گفتگویش با شخصیت دوم تلاش می كرد بر رفتارهای منطقی و معمولی و مدنی شده افراد در جامعه انگشت بگذارد و هرگاه از جانب شخصیت دوم تشویق به رفتاری غیرمنطقی و بی ادبانه می شد، تذكر می داد كه این رفتارها اصلا درست و اخلاقی نیست و.... شخصیت دوم اما رندی امروزی بود كه مناسبات غیراخلاقی و غیرمدنی این روزهای جامعه ایرانی را خوب فهمیده بود و به اصطلاح «رمز موفقیت!» را یاد گرفته بود.
در طول نمایش این كلیپ كه از یك سو رفتار منطقی و اجتماعی شده در تقابل با رفتار وقیحانه غیرمدنی در تقابل قرار گرفته بودند و در نهایت پیروزی بر اساس «منطق موفقیت» در جامعه ایرانی به شكل مناسبی نمایش داده می شد، صدای بلند خنده حضار در برنامه – از جهات مختلف مبتذلِ - «دورهمی» شنبده می شد؛ در عین حال می شد فرایند را طوری تصور كرد كه در طول نمایش چنین كلیپی صدای بلند گریه به گوش برسد و این اصلاً امری غیرقابل تصور نیست؛ وجه گروتسكی این كلیپ هم در همین جا نهفته بود؛ این كلیپ و صدای خنده ها و... نشان از وضعیت فراگیر گروتسك در جامعه ایرانی می دهد كه بر اساس آن ما در این سال ها عموما بر چیزهایی خندیده ایم كه بیشتر گریه دار بوده اند و این را میگردد از كلیت فضای حاكم بر جوك سازی ها در فضای مجازی بازخوانی و تصدیق كرد. این بحث فعلا مد نظر نویسنده نیست.
اتفاقی كه از نظر محتوایی در آن كلیپ می افتاد به صورت خلاصه چنین بود: شخصیت دوم رسما به شخصیت اول سفارش می كرد كه برای گرفتن یك وام كلان از یك بانك یا صندوق قرض الحسنه و... باید به انواع و اقسام فرم ها خودرا «پررو»، «وقیح»، «بی ادب» جلوه دهی، و الا هیچ وامی به تو نخواهند داد. شخصیت اول به او می گفت ولی اینها بی اخلاقی و نادرست است، و شخصیت دوم هم توضیح می داد «خب باشد، بهتر از این است كه وام را به تو ندهند»!
دوم
خانم های زیادی را می شناسم كه به خاطر پوشش معمولی و امروزی و در عین حال ساده، اما تاحدی غیر منطبق با آنچه «حجاب برتر» شناخته میگردد توسط ماموران «گشت ارشاد» گرفته و بازخواست شده اند و از آنها تعهدات كتبی گرفته شده و بعد رها شده اند. خیلی از آنها برای شرح جزئیات این اتفاق توضیح می دهند كه ظاهر یا رعایت حجابشان نسبت به دیگرانی كه در خیابان هستند بسیار بهتر و به «حجاب برتر» نزدیكتر بوده. آنها توضیح می دهند كه نه رنگ اصطلاحاً «جیغی» به تن كرده بودند، نه موهایشان به میزان زیادی بیرون از حجاب بوده، نه مانوی خیلی كوتاه یا تنگی پوشیده بودند و... و از این رو خودشان هم بسیار متعجب بودند كه چرا گشت ارشاد آنها را گرفته ولی با خیلی از خانمهای دیگر كه از نظر ظاهری بسیار هنجارشكن تر از آنها خودرا آراسته بودند، كاری نداشته است.
در این تحلیل ها اظهار به یك علت و مسئله بسیار بسیار زیاد است؛ آنها حدودا متفق القول هستند كه ماموران بر اساس تجربه می دانند كه نباید به خانمهای جسورتر و به شكلی دور از رعایت آداب اجتماعی و به صورت كلی كسانی كه امكان دارد رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهند، گیر برهند و مواخذه شان كنند! بنا بر این مقابل كسانی می ایستند كه از چند فرسنگی معلوم است، اهل پرخاشگری و جسارت و... نیستند و به راحتی به خواسته ماموران در خصوص سوار شدن بر «ون گشت ارشاد» تن می دهند و یا به صورت كلی به سبب مبادی آداب بودن و رعایت موزاین یك جامعه مدنی با ماموران همراهی می كنند. در قیاس با نمونه اول (رفتار وقیحانه برای گرفتن وام) در اینجا هم امكان دارد از طرف بخشی از جامعه نوعی رفتار پر سر و صدا، پرخاشگرانه، مبتنی بر «پررویی» و... ترویج شود و این ترویج از جهتی ترویج خود ساختار جامعه و نهادهایی است كه به جزئیاتی اینچنینی توجهی نمی كنند و خود اصلی ترین نهادهای مروج «پررویی»، «خشونت» و وقاحت جمعی هستند.
سوم
به دلیل روحیه و شغل ناپایدارم در نهادها و رسانه ها و مراكز فرهنگی و رسانه ای زیادی كار كرده ام و در همه این ها به شكلی با امری كه تا اینجا اهتمام در توصیفش داشتم مواجه بوده ام. فضای رسانه ای به صورت كلی فضای پرتنشی است و در این فضا، همان منطق «زرنگی» و «رمز موفقیت» و... برای ماندن در یك رسانه برای چند صباحی بیشتر، یا افزایش شندرقاز امتیاز و حقوق و مزایا و پاداش و...، شدیدا پیگیری میگردد. به كرات شاهد وضعیت هایی بوده ام كه افراد برای نیل به این نوع از «موفقیت» همبسته با ابتذال، به رفتارهای وقیحانه و متملقانه تن داده و تا خودرا بر كرسی كاری در موارد خیلی از صدر تا ذیلش صنار هم نمی ارزد، بمانند. خود این رفتار منفعت طلبانه مد نظر نویسنده نیست، آنچه در اینجا مد نظر است همان «ساختاری» است كه تلاش شد تا اینجا مورد تاكید قرار بگیرد؛ ساختار رسانه ای در ایران و ابتذال آن برای بلد كردن چند چهره و داشتن فلان خبر و دامن زدن به جذابیت های زرد به شكلی پیش رفته است كه معمولاً «پررویی» برای ستاندن فلان و بهمان خبر یا ساختن فلان و بهمان چالش، دقیقا مصادف با «تواناییِ» اهالی رسانه گرفته شده است. این وضعیت همان ساختاری است كه پررویی را بازتولید می كند و در موارد بسیاری، خود این پررویی كه گاه شكلی شدیدا وقیحانه می یابد دامن فضای داخلی مراكز رسانه ای را به شدت می گیرد و آتش بر دامن شعله دار می افتد!
در این شرایط مثلا كاری كه خود یك خبرنگار یا روزنامه نگار بعنوان یك پررویی و وقاحت بارها و بارها مرتكب شده، در وضعیتی ریاكارانه و بزك شده برای مسئول رسانه ای موجه جلوه می كند، ولی همان رفتار وقتی در تقابل با همان خبرنگار یا روزنامه نگار و حتی در تقابل با كل رسانه آنها نمایش می شود، از آنجائیكه وقاحت قدرت توجیه گری بالایی دارد، از طرف شخصیت وقیح یا كلیت ساختار وقیحانه موجود، به شیوه دیگری بزك و تقبیح میگردد و این دفعه در نظر مسئول رسانه ای رفتار ناپسندی جلوه می كند. در این بازی یك چیز مسلم است، بازتولید وقاحت و پررویی به روشی اختتام ناپذیر و این وضعیتی است كه در موارد بسیاری دامن گیر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی است.
در این فضا ما با وضعیتی مواجه ایم كه همه برای اثبات توانایی شان به پررویی بیشتر دامن می زدنند، تا بیشتر از دیگران «توانا» و «موفق» جلوه كنند و به اصطلاح «گرگ» باشند تا در آن فضای پرتنشی كه خود ساخته اند، سرشان كلاه نرود؛ وضعیتی كه خود هر چه پیش می رود بیشتر و بیشتر به نحو ساختاری به خشونت و وقاحت جمعی دامن خواهد زد!
این فضای مبتنی بر زرنگی و ساختاری كه به شیوه های رادیكال و ریشه ای از آن حمایت می كند، از نظر جامعه شناختی نتیجه و برآیند نوعی از اتمیسم فراگیر در دل جوامعی است كه مردمانش با مشكلات اقتصادی و فرهنگی عدیده ای مواجهند. در این وضعیت ما مدام با «نهادینه شدن»، «مقبولیت یافتن» و حتی «ارزش شدن» رفتارهایی بروبرو می شویم كه در یك وضعیت مدنی معمولی و غیراتمیزه، «رذائل اخلاقی» هستند، نه هیچ چیز دیگر. وضعیتی كه امروز جامعه ایرانی با آن مواجه می باشد به صورت بنیادین در نسبت به این بحران فرهنگی عمومی است و نهادهای فرهنگی و تربیتی و مذهبی و انقلابی و... كه تند و تند و پشت سر هم بیلان كاری و گزارش فعالیت و «مجموعه آثار تولیدشده» و... بیرون می دهند، باید بدانند كه اگر برای این وضعیت نهادینه در فرهنگ عمومی كاری از پیش نبرده باشند، همه آن محصولات و گزارشاتشان صنار یا شندرقاز هم نمی ارزد. این جمله كلیدی و انقلابی را نباید از یاد برد كه «فرهنگ، هوایی است كه در آن تنفس می كنیم» و نه تولید مشتی كالا كه عمومشان هم بر اساس یك فرهنگ فتیشیستی كالایی و بازاری تولید می شوند!

1397/10/21
21:53:30
5.0 / 5
4658
تگهای خبر: آثار , اجتماعی , تولید
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۳
پرسی بلاگ