نگاه مهمان؛

کمک به حیوانات کاستن رنج جهان است

کمک به حیوانات کاستن رنج جهان است

پرسی بلاگ: کمک به حیوانات کاستن رنج جهان است و کتاب من مزاحم نیستم، تلاشی است برای مساعدت با چیزی که فقدانش در نظام آموزشی ما در مدارس دیده می شود.



خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب مصور «من مزاحم نیستم» نوشته کیارنگ علایی و تصویرسازی مینا احمدی چندی است توسط نشر آهنگ قلم انتشار یافته است. این کتاب در ۷۲ صفحه به روایت هایی داستانی و گزارش هایی مستند از سرگذشت چند گربه بی پناه خیابانی می پردازد؛ نویسنده با تمرکز بر مهم ترین چالش ها و مسائل پیش روی حیوانات بی خانمان شهری، اهتمام در افزایش آگاهی عمومی نسبت به رفتار صحیح و عادلانه با حیواناتی دارد که در خیابان های شهر می بینیم دارد.
نویسنده کتاب یاد شده، یادداشتی را با عنوان «انگار مخالفت و ستیز با حیوان دوستی، تبدیل به یک فضیلت شده!» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه می خوانیم؛
وقتی نخستین گربه خیابانی را امداد کردم، نمی دانستم چه مرارت های سلسله واری در پیش است و چه قدر زندگی ام را تحت تأثیر قرار خواهد داد، آن روزها رنج خودم را در این راه می دیدم، حالا و بعد از چند سال امداد مداوم حیوانات لطمه دیده خیابانی، تنها چیزی که نمی بینم رنج خودم است، من حالا یاد گرفته ام رنج آنها را ببینم، این شاید مهم ترین درسی باشد که ده ها حیوان خیابانی لطمه دیده و تصادف کرده به من آموختند. هر کسی که در این کشور مشغول امداد حیوانات خیابانی است با قضاوت های شدید و بی رحمانه مردم درباره ی این فعالیت مواجه می باشد، مردم به طور معمول تحت تأثیر رسانه ها، یاد می گیرند که می شود وجدان و اخلاق را کنار گذاشت و از کنار حیوانی که تصادف کرده عبور کرد، چونکه او مستحق مرگ است.
می شود درباره ی کسی که تمام حقوق اندک دریافتی اش را از شغل و حرفه اش صرف امداد حیوانات می کند، مدام نسخه پیچید و به اوگفت: «پس آدم ها چه؟» و بعد، راحت کناری نشست و سوار بر بوق و کرنای همان رسانه ها، نه به حیوانات کمک کرد و نه به آدم ها. این جمعیتِ همیشه قضاوت کننده و منفعل، هر روز درحال زیاد شدن هستند. در صورتیکه آنچه برای ما مهم است؛ فرهنگ سازی از سنین پایین در مورد ننگ بزرگی است که در تمام تاریخ درباره ی حیوانات شهری وجود داشته، آنها به صورت ناعادلانه ای اذیت شده اند و کماکان آزار می بینند، هنوز مثل قرون وسطی، عده ای هستند که حیوانات را با خرافه و جادو پیوند می زنند، هنوز گربه های سیاه در معرض شکار توسط آدم های خرافاتی و قطع دم و بیرون آوردن چشم هستند.
هنوز اغلب حیوانات شهری با سنگ و کلوخ و چوب پذیرایی می شوند، آیا اینها امری اخلاقی است؟ انگار مخالفت کردن با حیوان دوستی، تبدیل یک فضیلت شده است، قسمتی از بدنه اجتماع با خالی کردن شانه از مسولیتی که می تواند بطور حداقلی در قبال محیط زیست خود داشته باشد، یعنی بطورمثال کبوترها را با پلخمون نزند، چشم گربه ها را کور نکند، سگ ها را لگد نزند و آنها را با طناب پشت موتور و اتومبیل خود نبندد، نه فقط به حیوانات توجهی ندارد، که هر گونه توجه آدم ها به حیوانات را، احساسات گراییِ یک عده آدم بی کار افراطی در مقابل حیوانات گرسنه و پریشان حال و بیمار می دانند. در صورتیکه آن چه مهمست القای این تفکر از سنین پایین به خردسالان است که انسان تنها موجودی نیست که بر زمین زندگی می کند، و تو اگر به طبیعت، کوه ها، چشمه ها، مرتع ها و حیوانات مهربانی کنی، حال زمین که مادر ماست، خوب می شود. آیا دوست دارید مادر ما همیشه پر زخم و رنجور باشد؟
حیوانات شهری مثل ما آدم ها بدون خواست خودشان در شهرها به دنیا آمده اند، اما بر خلاف ما که قادریم جای بد را ترک نماییم و شرایط مان ر ا تغییر دهیم، قادر به عزیمت از شهر به طبیعت های بکر نیستند، مهرورزی به آنها، تیمار آنها، عقیم سازی آنها می تواند منجر به ایجاد حقوقی برابر برای آنها شود که بدانیم آنها هم به اعتبار جانی که خداوند به آنها عطا کرده، حق زندگی دارند و نباید آنها را به غیراخلاقی ترین شکل حذف نمود. گربه ها از حدود نه هزار سال پیش توسط کشاورزان خاور نزدیک اهلی شده اند، در آن زمان طبیعت و زیستگاه حیوان و امکان شکار برای گربه ها به آسانی فراهم بوده، با وجود این، باز هم اهلی شده اند، حالا و در این بزنگاه تاریخی، و زیستگاهی که از آنها به کلی سلب شده و چیزی از طبیعت و امنیت برای آنها در داخل شهرهای ما نمانده، چگونه انتظار دارید آنها بدون کمک انسان ها زندگی کنند؟ آنها مجبورند از زباله ها تغذیه کنند، از آب آلوده بنوشند، در جاهای خطرناک بخوابند، و با کوچک ترین عفونتی جان شأن را از دست می دهند.
کمک به حیوانات کاستن رنج جهان است و این کتاب تلاش کوچکی است برای مساعدت با چیزی که فقدانش در نظام آموزشی ما در مدرسه به شدت دیده می شود: «مهرورزی به حیوانات». باور کنید با مهرورزی به حیوانات، آنها ما را گاز نمی گیرند، لطمه به ما نمی زنند و زاد و ولدشان هم بیشتر نمی گردد. این فرضیه ها، بوق و کرنای غلط برخی رسانه هاست که از حضور حیوانات وحشت دارند و کوچک ترین مساوات و وجدانی را نیز در قبال هر بلایی که سر حیوانات بیاید، ندارند. جای جای فرهنگ غنی و دین ما سرشار از تاکید بر توجه به حیوانات است. مولوی را بخوانید! مولوی یک دفعه در دفتر سوم مثنوی، آن جا که می گوید «که بیاموزم زبان جانوران» تا به این واسطه عبرتی در دین خود حاصل کنم و یک دفعه دیگر هم در دفتر دوم، آنجا که می گوید: «موسیا آداب دانان دیگرند، سوخته جان و روانان دیگرند» حیوانات را عاملی برای وصل به حقیقت می داند و آنها را واسطه هایی برای پیوند انسان با خدا می داند و روان و حال انسان را ارجح بر زبان و قیل و قالش در رابطه با هستی و خدا تلقی می کند.
من در این کتاب قسمتی از تجربه زیسته ام را با گربه های لطمه دیده ای که امداد کردم، در قالب داستان هایی برای نوجوانان آورده ام و در آخر کتاب نیز به صورت مستند، آن گربه ها و نقطه جغرافیایی و سرگذشت شان را گزارش کرده ام تا در نهایت به یک خواسته و هدف برسم: خواسته ما چیز عجیبی نیست: خواسته ما این است که حیوانات خیابانی حقوقی داشته باشند، حقوقی ساده که منجر به کاهش ظلم ورزی و خشونت بی قید و بند آدم ها مقابل آنها شود. این خواسته زیادی است؟


منبع:

1403/07/02
16:16:21
5.0 / 5
246
تگهای خبر: آموزش , آهنگ , كتاب , محیط زیست
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۳
پرسی بلاگ